جدول جو
جدول جو

معنی نفس کش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نفس کش کردن
(کَ دَ)
با پف چراغ را خاموش کردن. با دمیدن و فوت کردن چراغ را کشتن. خاموش کردن:
جنون بس است پریشانی دماغ مرا
به حرف سرد نفس کش مکن چراغ مرا.
ملاسالک (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نفس کش دادن
تصویر نفس کش دادن
قرار دادن نفس کش در جایی نصب کردن مجرای تهویه
فرهنگ لغت هوشیار